مرد کوچک ما

نامه ترلان

این روزها در حال درس خوندن برای امتحانات پایان ترم فوق لیسانسم بودم. خیلی در گیر بودم و نمی تونستم به بچه ها برسم.ترلان رو اغلب پیش مامان می ذاشتم.اما دخترم خسته میشد.یه شب یه کاغذ از زیر در انداخت تو. که اونو در تصویر میبینید. گفتم این کیه؟ گفت: این ترلانه که منتظر باباش نشسته... ...
2 تير 1393

تولد طاها

پسر گلم اوائل خرداد واست تولد خصوصی گرفتیم. یه هفته بعد همه دوستای من و مامان رو دعوت کردیم و تولد مفصلی واسه تو و ترلان گرفتیم. البته اونشب تو اولش کمی با کتایون دختر عمو محمد بازی کردی ولی بعدش هم ابریشم رو زدی و هم یاس رو.پسری دیگه.پر از انرژی و غیر قابل کنترل. راستی چند کلمه جدید یاد گرفتی. مگس= ماسیس کولر=پنکه - بادی کفش=پاپا راستی رابطه عجیب تو با مادر بزرگهاته که همیشه وقتی اونها رو میبینی یه مشتی چیزی تو صورتشون میزنی.یا با قلدری یه دستوری بهشون میدی.پسر خوبم اینها همه در به کنار.تو و ترلان عشق پدرتون هستید.هر جا که باشید و هر جور که باشید دوستتون دا...
2 تير 1393

پسرم در آستانه 2 سالگی

طاهای گلم سلام پسر خوبم.تو همچنان پر شور و پر انرژی هستی.جالبه از همین کوچکی پر هستی از اخلاق های مردانه. خوب نیست و لی کاملا" با تحکم خواهرت ترلانو صدا می کنی.محکم و بدون شک و تردید. پسرم این روزها تو پرستاری به نام آمنه داری.او زنی چاق ولی مهربان است. و تو او را دوست داری.بیشتر تمایل تو به بازی با تفنگ است. جالبه بدونی یه سری از کلماتتو صندلی = بشین بلودیگا = پرتقال بسین = بستنی آپاند =آدامس حنی = خنجری در سریال طنز شاهگوش دیک = کیک ناس =ناز عزیز =عزیزم پسرم امسال عید در عید دیدنی منزل خاله من تو به یه دختر 3.5 ساله گیر دادی. و بهش می گفتی عزیز.عزیز من ...
10 ارديبهشت 1393

مرد کوچک ما

خوب قبول دارم که این پست کمی طولانی شد. پسرم تو قراره مرد باشی.پس اینو به پای کوتاهی بابات نزار. راستش زندگی من و مادرت تو این چند سال خیلی شلوغ بود. البته که تو و ترلات برکت زندگی ما هستید. ولی منو ببخش و بدون دوست دارم. نکته اول اینکه پسرم تو خیلی بازیگوش و پر انرژی هستی. از ابتدای تولدت هم اینطور بودی نمی دونم در این دنیا به کجا خواهی رسید.اما سعی و تلاشت زیاده.بابایی تو خیلی زود راه افتادی. ولی خیلی کم حرف میزدی.الان که 1 سال و سه ماهه هستی تازه در حال گفتن کلامتی گنگ هستی.و در ادامه خواهم گفت که چه می گویی..... بابا=بابا الیش=علی آگال=آشغال   آبه=آب-هر نوع...
29 مهر 1392

روز تولد

روز پنجشنبه 4/3/1391 پسر  خوشگلم به دنیا  آمد این روز خوب رو به خودم و ندا و ترلان تبریک می گم
8 خرداد 1391

روز آمدنت

سلام بابایی امروز چهارشنبه 3/2/91 است.خیلی اضطراب دارم. تو قراره فردا به دنیا بیای.دعا میکنم سالم و سلامت باشی. راستش حس خیلی عجیبیه.پدر ومادرشدن.و خوشحالم.خیلی می خوام  بدونی که تو  ما حصل عشق من و مادرت هستی.  دوست دارم و منتظرتیم. علی-ندا-ترلان ...
3 خرداد 1391

سلام

سلام به مرد کوچک زندگی ما.. الان تو بابایی 8 ماه و دو هفته هستی. چند شب پیش تکونهات کم شد و ما نگران. خلاصه دیشب مامان ندا نگران بود و رفتیم زایشگاه. اونجا یه خورده تکون خوردی.پسرم میدونم آروم هستی اما اینهمه! دوستت دارم ...
28 ارديبهشت 1391
1